مراد آياتى است كه بدين صورت باشد.
1. رازگويى علمى باشد؛ يعنى مطلبى علمى را كه كسي قبل از نزول آيه از آن اطلاع نداشت، بيان كند؛ به طورى كه مطلب علمى مدت ها بعد از نزول آيه كشف شود و اين مسئله علمى به گونه اي باشد كه با وسايل عادى كه بشر عصر نزول در اختيار داشت قابل اكتساب نباشد.
2. اخبار غيبى در مورد وقوع حوادث طبيعى و جريانات تاريخى باشد كه كسي هنگام نزول آيه از آن اطلاع نداشت و پس از خبردادن قرآن، طبق همان خبر واقع شود. اين خبر بايد چنان باشد كه به وسيله وسايل عادى قابل پيش بينى نباشد، پس اگر قرآن از مطلبى خبر دهد كه قبلاً در كتاب هاى آسمانى به آن اشاره شده بود يا در مراكز علمى يونان، ايران و... در لابه لاى كتاب هاى علمى و آراي دانشمندان آمده بود يا طبيعتاً يا به صورت غريزى قابل فهم بود، معجزه علمى شمرده نخواهد شد (رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن،ج1، ص85).
3. نظام هاي علمي قابل استنباط از قرآن مثل نظام سياسي، اقتصادي، تربيتي و... كه مثل آن عاجز باشند.
4. نقش قرآن در تحول اجتماعي، سياسي، اقتصادي و تربيتي جامعه صدر اسلام و هر جامعه اي كه قرآن در آن اجرا مي گردد، به شرط آن كه ديگران به صورت عادي از ايجاد چنين تحوّلي عاجز باشند؛ بنابراين اعجاز علمي قرآن را به دو صورت درون متني و يك صورت برون متني و در مجموع به سه گونه مي توان تصور كرد:
اول) وجود گزاره هاي علمي در قرآن كه شامل اخبار غيبي نسبت به امور طبيعي يا تاريخي باشد و بعد از مدتي كشف و اثبات شود، مثل: خبر قرآن در مورد پيروزي روميان بر ايرانيان (روم/2)، يا خبر قرآن در مورد زوجيت عام موجودات «وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ»، (ذاريات/ 49).
اين گونه اعجاز علمي بيش تر به صورت تفسير ترتيبي و استخدام علوم در فهم آيات قرآن صورت مي گيرد.
دوم) استنباط نظام علمي از قرآن در يك رشته خاص كه به صورت تفسير موضوعي و استنباطي انجام مي گيرد، براي مثال نظام و مكتب اقتصادي قرآن (شامل: مباني اقتصاد ، اهداف، قلمرو، اصول، آموزه ها و...) و نيز نظام تربيتي قرآن و نظام سياسي قرآن به صورتي كه دانشمندان مكاتب مادي از آوردن مثل آن نظام عاجز باشند؛ يعني نظامي كه قرآن ارائه مي كند، كار آمد تر، جامع تر و منسجم تر است؛ به صورتي كه تمام ابعاد جسمي و روحي بشر را در بر مي گيرد و نتايج بهتري در سعادت بشر دارد.
سوم) اعجاز علمي برون متني، يعني نقش تاريخي قرآن در تحول مردم از زاويه يك علم خاص مورد نظر باشد، مثل نقش قرآن در تحول جامعه عرب جاهلي (با خصوصيات جهل و خرافه پرستي، شرك و دختركشي، انحراف هاي اخلاقي، جنگ طلبي، تعصب و...) به جامعه متمدن، در كمتر از دو قرن، يعني نقش قرآن در تحوّل تربيتي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و... در عينيت جامعه؛ به صورتي كه ديگران از آوردن مثل آن تحوّل در آن مدت كوتاه عاجز باشند. اين گونه از اعجاز علمي قرآن با مطالعه فرهنگ قرآن و فرهنگ عرب جاهلي قبل از اسلام و مطالعه تاريخ مسلمانان و تحليل تحوّل هاي فرهنگي و علمي آن ها به دست مي آيد. نكته جالب اين است كه اعجاز علمي قرآن در هر يك از سه گونه فوق، قابل طرح و بررسي است و در كتاب هايي كه در تاريخچه بحث معرفي كرديم، به اعجاز علمي اشاره شده است.
ذكر اين نكته ضروري است كه لازم نيست در زمينه هر علمي، هر سه گونه وجود داشته باشند؛ هرچند كه گونه اول (گزاره هاي علمي) بيش تر در علوم طبيعي و دو گونه ديگر، بيش تر در علوم انساني ادعا شده است و كاربرد دارد. توضيح اين كه چهار دسته آيات علمي در قرآن كريم هست كه تنها يك قسم آن اعجاز علمي است.
اول ـ اعجازهاي علمي قرآن: منظور رازگويي هاي علمي قرآن است كه در آيات به صورت روشن آمده است و در زمان نزول آيه كسي از آن اطلاع نداشت، بلكه مدت ها بعد از نزول آيه، مطلب علمي آن توسط دانشمندان كشف شد (ن.ك. به: مدخل «اعجاز علمي قرآن» از همين دانشنامه؛ رضائي اصفهاني، همان، ص85)؛ مثل اشاره عملي قرآن به نيروي جاذبه،(رعد/2 و لقمان/10)؛ حركت هاي خورشيد، (يس/ 38؛ رعد/ 2)؛ لقاح ابرها، (حجر/12)، زوجيت عام موجودات، (رعد/ 2؛ يس/ 36؛ شعراء/ 7) و مراحل خلقت انسان، (مومنون/14ـ12 و حج/5؛ غافر/ 67؛ قيامت/37ـ 39) كه بشر قرن ها بعد از نزول قرآن، به اين مطالب علمي دست يافت. از اين رو برخي مفسران قرآن اين مطالب را اعجازهاي علمي قرآن دانسته اند. ادعاهاي ديگري نيز در مورد اعجازهاي علمي قرآن شده است كه مورد نقد قرار گرفته است (ن.ك. به: مدخل «اعجاز علمي قرآن» از همين دانشنامه؛ رضايي اصفهاني، همان).
دوم ـ اشاره هاي علمي شگفت آميز قرآن: برخي آيات قرآن به مطالب علمي و قوانين جهان اشاره مي كند؛ به گونه اي كه شگفتي هر خواننده اي را بر مي انگيزد؛ اما چون اين مطالب به صورت ديدگاه هاي غيرمشهور در مراكز علمي، توسط برخي دانشمندان مطرح شده بود، اعجاز علمي قرآن شمرده نمي شود؛ بلكه نوعي مخالفت با ديدگاه ها و نظريه هاي مشهور در علوم آن عصر بشمار مي آيد كه شگفت آور است و بر عظمت علمي قرآن دلالت دارد. از جمله، اشاره هاي قرآن به حركت زمين (ن.ك. به: نمل/89 و... ؛ آيت الله مكارم، نمونه، ج15، ص 569 ـ 568، اين مطلب را از اعجازهاي علمي قرآن مي شمارد) و پيدايش حيات از آب، (ن.ك. به: نور/ 45؛ انبياء/30؛ نويسنده التمهيد (ج6، ص36) اين مطلب را از اعجازهاي علمي قرآن به شمار مي آورد) و ممنوعيت آميزش با زنان در حالت عادت ماهيانه، (ن.ك. به: بقره/ 222؛ تفسير نمونه، ج2، ص93؛ طب در قرآن، ص51 ـ50) ممنوعيت شرابخواري (ن.ك. به: مائده/ 91ـ90؛ بقره/219) و... .
سوم ـ اشاره هاي علمي انديشه ساز قرآن: آياتى كه اشاره به آسمان، زمين، انسان، حيوانات و طبيعت مىكند و انسان را به تفكر در آن ها فرا مي خواند و گاهى آن ها را نشانه خدا و معاد مىشمرد؛ ولى مطلب شگفتآميز يا اعجازآميزى از ظاهر آيات استفاده نمي شود، اين گونه آيات توجه انسان را به نمودهاى آفرينش زيباى الهى جلب مىكند و زمينه رشد علمى بشر را، به ويژه در علوم تجربى، فراهم مىسازد، مانند: «أَفَلاَيَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ» (غاشيه/ 17)؛ «و آيا به شتر نظر نمىكنند كه چگونه آفريده شده است؟!».
و نيز در بين آيات 5ـ14 از سوره نحل به منافع حيوانات، نزول باران، رويش گياهان رنگارنگ، درياها و كشتىرانى در آن ها و فوايد غذايى و زيور آلاتى كه از آن ها به دست مىآيد، به عنوان نشانههايى براى انديشمندان، اشاره مىكند كه با آن ها به آفريننده جهان پى مىبرند و سپاسگزارى مىكنند (در ميان آيات 5 ـ 17 سوره نحل برخى نكات علمى شگفتآور نيز هست كه اين گونه مطالب به قسم بعدى ملحق مىشود).
چهارم ـ نظریه پردازی های علمی قرآن: (جهت دادن به مبانی علوم انسانی و موضوع سازی برای علوم) برخی اشارات علمی در قرآن هست که هنوز به صورت پیش گويی های علمی باقی مانده اند و توسط علوم تجربی اثبات یا نفی نشده اند؛ بلکه دورنمای مثبتی برای آن ها وجود دارد که می توان این دیدگاه های قرآنی را در هر علم به صورت حقایق قرآنی و نظریه های علمی قرآن ارائه کرد، مانند گسترش جهان در کیهان شناسی («وَالسَّماءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ»؛ (ذاریات/47) موجودات زنده در آسمان ها («وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ» (شوری/29) و نمونه های دیگر. هم چنين در بسیاری از آیات قرآن از مبانی، اصول و قوانین سیاست، اقتصاد، مدیریت و... ياد شده است که می توان در نظام سازی و جهت دهی به علوم انسانی از آن ها استفاده کرد. برای مثال از جریان طالوت «وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ»؛ (بقره/ 247) و داستان یوسف «إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ» (یوسف/ 55) و موارد مشابه آن می توان شرایط مدیر را از قرآن استنباط کرد، مثلاً نظریه اقتصاد بدون ربا را مي توان براساس آیات نفی ربا مطرح کرد.